
سلام به همهی دوستان عزیز و همراهان پرانرژی HosseiniAttraction
امروز توی این جلسه در مورد یکی از مهمترین سؤالهایی که تقریباً برای همهمون پیش میاد صحبت کردیم:
«آیا ممکنه وسط مسیر رسیدن به خواستههامون، یه اتفاق به ظاهر بد بیفته؟»
خیلیهامون این تجربه رو داشتیم:
شروع میکنیم به کار کردن روی ذهنمون، کنترل افکار، گفتن عبارتهای تاکیدی مثبت، تجسم کردن آیندهی بهتر، تمرکز روی احساس خوب. و واقعاً هم حالمون خوب میشه.
اما درست وسط همین مسیر، یه دفعه اتفاقی ناخوشایند رخ میده:
• کارمون به مشکل میخوره یا ادارهای که توش هستیم تعطیل میشه.
• توی بیزنسی که راه انداختیم، شکست یا ضرر پیش میاد.
• رابطهای که ساخته بودیم، ناگهان از هم میپاشه.
• یا حتی برای مهاجرت و ویزا اقدام میکنیم و جواب رد میگیریم.
اینجا ذهن شروع میکنه به جنگیدن:
«پس این همه عبارت تاکیدی چی شد؟ پس چرا جهان جواب نداد؟ نکنه این قانون کار نمیکنه؟ یا نکنه مشکل از خودمه؟»
خیلیهامون دقیقاً در همین نقطه قهر میکنیم، رها میکنیم و میگیم: «گور بابای قانون و سیستمش!»
اما اصل ماجرا اینه
این اتفاقات نه نشونهی شکست هستن، نه بیتوجهی خدا یا جهان به خواستههای ما.
اینها دقیقاً بخشی از مسیر هدایت هستن.
یعنی چی؟ یعنی همون چیزی که خواسته بودی، داره میاد. ولی مسیری که تو الان توش هستی، توانایی رسوندن تو به مقصد رو نداره.
پس جهان با یه اتفاق به ظاهر بد، تو رو از اون مسیر جدا میکنه تا به مسیر درستتر هدایتت کنه.
مثال روشن (گوگلمپ)
این ماجرا رو با مثال «گوگلمپ» توضیح دادیم:
وقتی تو مقصد رو وارد میکنی، مسیر اصلی رو نشون میده. اما وسط راه، اگه جلوتر تصادف یا ترافیک باشه، ناگهان بهت پیشنهاد میده از مسیر فرعی بری.
تو اول تعجب میکنی: «ای بابا! این کوچهها چرا تنگه؟ چرا اینقدر ناشناسه؟!»
ولی وقتی اعتماد میکنی و میری جلو، میبینی خیلی زودتر و راحتتر به مقصد رسیدی.
جهان دقیقاً همینطوری عمل میکنه. اون آینده رو میبینه، تو هنوز نمیبینی.
وقتی یه تضاد یا یک بهظاهر مانع جلو پات میاد، در واقع جهان داره میگه: «این راه به مقصدت نمیرسه. مسیر رو تغییر بده.»
چرا ما میترسیم؟
ذهن ما به شدت عاشق مسیرهای آشناست.
وقتی ناگهان وارد مسیر جدید میشیم، ذهن شروع میکنه به ترسیدن و دلیل آوردن.
ولی اینجاست که باید ایمان وارد بشه.
ایمان یعنی اعتماد کنی به چیزی که هنوز نمیبینی، اما میدونی پشتش حکمتی هست.
ایمان یعنی بفهمی هیچ چیز توی این جهان الکی و بیدلیل نیست.
همه چیز داره با حساب و قانون جلو میره، حتی تضادها.
دو جور سؤال، دو جور نتیجه
توی این جلسه دقیق توضیح دادیم که وقتی تضاد پیش میاد، تو دو نوع سؤال میتونی از خودت بپرسی:
۱. «چرا من؟ چرا اینطوری شد؟ چرا همیشه همهچی خراب میشه؟»
این سؤال تو رو پایین میکشه. ذهنت مدام جوابهای منفی میاره و تو بیشتر گیر میکنی.
۲. «این اتفاق اومده چی یادم بده؟ چه خیری پشتشه؟ این قراره منو به کجا برسونه؟»
این سؤال تو رو بالا میبره. ذهنت شروع میکنه دنبال جواب مثبت گشتن.
اینجا تضاد تبدیل میشه به سکوی پرتاب.
تجربههای شخصی
من هم از تجربههای واقعی زندگی خودم براتون گفتم؛ تضادهایی که اولش فکر میکردم شکست هستن، اما بعد فهمیدم دقیقاً هدایت بودن.
از جاهایی که اول حس کردم همه چی داره خراب میشه، اما چند ماه بعد فهمیدم اگر اون «خرابی ظاهری» نمیبود، هیچ وقت به این مسیر عالی نمیرسیدم.
پس بله، اتفاق به ظاهر بد ممکنه بیفته.
اما اون، بخشی از مسیر هدایتته.
همهی اینها اومدن تا تورو دقیقتر و سریعتر به همون مقصدی برسونن که خودت انتخاب کردی.
دوستای خوبم، هر بار این فایلها رو چه در سایت و چه در کانال یوتیوب گوش بدین، مقاومت ذهنتون کمتر و کمتر میشه.
و هر چی مقاومت ذهن بیاد پایین و باور درست جایگزین بشه، همون اندازه نتایج وارد زندگیتون میشه.
یادتون باشه:
این قانون یه بازی ذهنیه
وقتی بدونی قاعدهی بازی چیه، دیگه نه به خودت سخت میگیری، نه دیگران رو مقصر میدونی، نه شرایط بیرونی رو دشمن میبینی.
میفهمی همهاش بخشی از نقشهی هدایتته
پس ادامه بده، ایمان داشته باش، و مطمئن باش که جهان همیشه داره به نفع تو کار میکنه